Web Analytics Made Easy - Statcounter

اسفند ماه هر سال، از دو جنبه با احمدشاه قاجار پیوند دارد. نخست برگزیدن وی به عنوان ولیعهد و سپس مرگ او پس از برکناری و در غربت. به جد باید اذعان نمود که زندگینامه سیاسی نامبرده، نیاز به خوانش و تحلیل مجدد دارد، چه اینکه ارزیابی‌های رایج در این فقره، برخی واقعیت‌ها را درز می‌گیرد و برای توجیه آنچه بعداً روی داد به واژگونه نمایی و تحریف متمایل می‌شود! مقال پی‌آمده در صدد است که با استناد به پاره‌ای داوری‌ها به شفافیت تقریبی این موضوع بپردازد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

امید آنکه تاریخ پژوهان معاصر ایران و عموم علاقمندان را، مفید و مقبول آید. 

 واپسین پادشاه قاجار، شاهد یکی از مهم‌ترین فراز‌های تاریخ ایران

بی تردید احمد شاه قاجار در دوران زندگی خویش، شاهد بسا وقایع مهم تاریخ بود که تنها فهرستی از آنها، می‌تواند سطوری را به خود اختصاص دهد. از سوی دیگر او به لحاظ شخصیت و عادات و آداب، رفتاری منفعلانه داشت و در عرصه سیاست، هرگز در قامت یک کنشگر فعال ظاهر نشد. بر این همه بیفزایید که در مسیر سلطنت وی موانعی فراوان ظاهر گشت که طراحی و حمایت جدی و گسترده خارجی را به همراه داشت. در آغاز سخن و برای شناخت بیشتر ساحت سخن، مروری نسبتاً کوتاه بر زندگی سیاسی وی به هنگام می‌نماید. این شناخت‌نامه مجمل، بر تارنمای مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی آمده است:

«روز نهم اسفند، سالگرد مرگ آخرین شاه سلسله قاجار است. احمد شاه قاجار که در ۹ آبان ۱۳۰۴ از سلطنت خلع شده بود، در سن ۳۲ سالگی در پاریس در اثر بیماری کلیه درگذشت. هیچ یک از مقامات دولتی، در مراسم تشییع وی شرکت نکردند. احمد شاه قاجار هفتمین و آخرین پادشاه سلسله قاجار، در ۱۲۷۵ در تبریز متولد شد. وی که قبل از رسیدن به مقام سلطنت احمدمیرزا خوانده می‌شد، مانند پدرش محمدعلی شاه، معلمان و مربیان روسی داشت. اسمیر نوف معلم روسی او که افسر ارتش روسیه بود، بر او نفوذ فراوان داشت. احمد میرزا در ۱۰ سالگی ولیعهد شد و در ۱۳ سالگی متعاقب فتح تهران، توسط مجاهدین مشروطه‌خواه و پناهنده شدن پدرش به سفارت روسیه، در تیر ۱۲۸۸ به سلطنت رسید. با این حال تا ۱۸ سالگی و رسیدن به سن قانونی، نقشی در اداره کشور نداشت و عضد‌الملک بزرگ خاندان قاجار که از سوی شورایی متشکل از علما و برخی نمایندگان مجلس اول و سران مجاهدین به نیابت سلطنت برگزیده شده بود زمام امور را عهده دار بود. احمد میرزا در اردیبهشت ۱۲۹۲، با دختری از سران قاجار ازدواج کرد. یک سال بعد با رسیدن به سن قانونی، در تیر ۱۲۹۳ تاج‌گذاری کرد و ۱۷ سال پادشاه بود. در طول این مدت مانند پدربزرگ و جد خود، از طریق استقراض از بانک‌های خارجی، سفر‌های متعددی به اروپا انجام داد. سفر اول وی که در آبان ۱۲۹۸ آغاز شد، هفت ماه و سفر دوم وی که در بهمن ۱۳۰۰ شروع شد، ۱۰ ماه به درازا کشید. در سال‌های پادشاهی احمد شاه، ایران شاهد حوادث متعددی بود. اعدام شیخ فضل‌الله نوری (مرداد ۱۲۸۸)، فرار محمدعلی شاه از ایران (شهریور ۱۲۸۸)، اولتیماتوم روسیه به ایران (اردیبهشت ۱۲۹۰) به توپ بستن بارگاه امام رضا (ع) توسط نظامیان روسیه (فروردین ۱۲۹۱)، قیام میرزا کوچک خان جنگلی (خرداد ۱۲۹۹) و کودتای رضاخان پهلوی (اسفند ۱۲۹۹)، مهم‌ترین رویداد‌ها و حوادث دوران ۱۷ ساله پادشاهی احمد شاه قاجار بود. در صحنه بین‌المللی نیز وقوع جنگ اول جهانی (تیر ۱۲۹۳)، انقلاب بلشویکی در روسیه (آبان ۱۲۹۶) و تأسیس جامعه ملل (تیر ۱۲۹۷)، مهم‌ترین رخداد‌های خارجی دوران حکومت وی بود. سال‌های جنگ اول جهانی، بحرانی‌ترین سال‌های حکومت احمد شاه بود. با آنکه احمدشاه در نطق افتتاحیه مجلس سوم شورای ملی دولت ایران را بی‌طرف خواند، در ساله‌ای جنگ ایران به اشغال روسیه و انگلیس و عثمانی در آمد. سپس قرارداد ۱۹۱۹ به این اشغالگری رسمیت بخشید و سبب تجزیه ایران شد. در این سال‌ها احمدشاه به ازای دریافت حقوق از روسیه و انگلیس، در برابر طرح‌های آنان سکوت می‌کرد و با روی کار آمدن رئیس‌الوزرا‌های مورد نظر آنان در کشور، مخالفت نمی‌نمود. در سال‌های پایانی حکومت وی، کودتای مشترک رضاخان و سیدضیاءالدین طباطبائی به وقوع پیوست. سیدضیاء‌پس از کودتا، فرمان نخست‌وزیری خود را از احمدشاه دریافت کرد. اما کابینه وی، ۱۰۰ روز بیشتر دوام نیافت. پس از آن قوام‌السلطنه، مشیرالدوله، مستوفی‌الممالک و سپس رضاخان، مأمور تشکیل کابینه شدند. در دوران حکومت رضاخان، مقدمات سلب قدرت از احمد شاه و انقراض سلسله قاجار فراهم شد و این سلسله، نهایتاً به موجب مصوبه‌ای که در آبان ۱۳۰۴ در مجلس شورای ملی به تصویب رسید، منقرض گردید. بدین ترتیب احمد شاه که دو سال قبل از این مصوبه و مقارن کودتای رضاخان در اروپا به‌سر می‌برد، از سلطنت خلع و برادر و ولیعهدش محمدحسن میرزا به شکل موهن و تحقیر‌آمیزی از ایران خارج شدند. احمد شاه سه سال پس از خلع شدن از مقام سلطنت در ۳۲ سالگی، در یکی از بیمارستان‌های پاریس درگذشت. جنازه او طبق وصیت‌اش به عراق حمل شد و در کربلا نزد مقبره پدرش به خاک سپرده شد. از مقامات دولتی ایران، هیچ‌یک در مراسم تشییع جنازه او شرکت نکردند...». 

 بازگشت شاه به ایران، قحطی مصنوعی در کشور به مثابه بحران‌سازی رضاخان

تمامی شواهد حاکی از آن است که انگلستان در پی ناامیدی از تحقق قرارداد ۱۹۱۹، دست به کار تغییر ساختار سیاسی ایران و براندازی تدریجی قاجار شد. اخبار درخور اعتنا نشان می‌دهد که احمدشاه قاجار، هرگز زیربار معاهده مزبور نرفت و با همین امر، پایان خویش را رقم زد. رضاخان در پی کودتای اسفند ۱۲۹۹، بیشتر ترجیح می‌داد که شاه به تفرج در خارج از کشور باشد و غیبت او در فضای داخل، شرایط را به نفع او رقم بزند. قزاق در پی بازگشت شاه در شهریور ۱۳۰۴ به ایجاد قحطی مصنوعی در تهران دست زد، تا فضا را هرچه بیشتر ازهم گسیخته سازد! حجت الله کریمی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در این موضوع می‌نویسد:

«پس از کشاکش فراوان بین رضاخان که بی‌محابا در پی کسب قدرت می‌تاخت و در این راه از هر حربه‌ای برای نیل به مقصود سود می‌جست و وطن پرستان و آزادی‌خواهانی که با زمامداری رضاخان بر باد رفتن تمام دستاورد‌های نهضت مشروطیت را پیش چشمان خود می‌دیدند، سرانجام بنابر این گذارده شد که احمد شاه از سفر اروپا بازگردد و زمام امور کشور را به عنوان پادشاه قانونی مشروطه به دست گیرد. هر چند احمد‌شاه قاجار میل و رغبت چندانی به حکومت نشان نمی‌داد و خوش‌گذرانی در ممالک فرنگ را به حکومت کردن بر ایران ترجیح می‌داد و از لحاظ شخصیتی نیز به گفته خود برای حکومت ساخته نشده بود و اعتقاد داشت که: کلم فروشی در سوئیس بهتر از پادشاهی در ایران است، اما واقعیت این است که فعالان سیاسی که در آن برهه بر بازگشت وی از اروپا پای می‌فشردند، علاقه شخصی به شخص احمدشاه نداشتند. آنان از آن روی مٌصر بر مراجعت شاه به کشور و به دست گرفتن امور مملکتی بودند که به نام وی به عنوان نماد حکومت مشروطیت به انتظام امور پرداخته و مهم‌تر از آن مانع تحقق یافتن امیال رضاخان - که همان دستیابی به تاج و تخت بود- شوند. به هر حال در پی درخواست‌های مکرر محافل سیاسی و اعزام نمایندگانی برای بازگشت شاه، او سر‌انجام در ۲۵شهریور ۱۳۰۴ به رغم تنگنا‌های موجود وانمود کرد که تصمیم مراجعت به کشور گرفته است و مراتب را طی تلگرافی به رئیس الوزرای وقت یعنی رضاخان اعلام داشت و تأکید کرد که کشتی و تدارکات سفر مهیا شود. رضاخان در تلگراف ۲۸شهریور و در پاسخ به شاه، از بازگشت وی اظهار خشنودی نموده و آمادگی خود را برای استقبال از شاه اعلام داشت. با این همه زمانی که عزم شاه را در مراجعت جدی دید، دست به کار توطئه گردید تا از بازگشت احمدشاه به ایران که مانع تحقق برنامه‌ها و نقشه‌های وی برای رسیدن به سلطنت بود، جلوگیری کند. رضاخان و مشاورین و اطرافیانش تصمیم گرفتند، یک بار دیگر از توطئه ایجاد آشوب ساختگی بهره جسته و طرح‌ها و برنامه‌های خود را پیش ببرند. این شیوه‌ای بود که سابقاً نیز در جریان استعفای رضا خان، از سوی آن‌ها اجرا شده و نتیجه داده بود. راهکار‌های مختلفی برای ایجاد بحران و آشوب مطرح گردید، اما مهم‌ترین و مؤثرترین آن‌ها که می‌توانست در زمانی اندک توطئه رضاخان و طرفدارانش را عملی نماید، ایجاد قحطی مصنوعی نان، یعنی حیاتی‌ترین کالای مصرفی مردم بود. ایجاد قحطی نان از این روی اهمیت داشت که با زندگی روزمره مردم پیوندی تنگاتنگ داشت و اقشار مختلف را وارد این کارزار ساختگی می‌نمود. از اواخر شهریور ۱۳۰۴ و برای انجام توطئه و ایجاد بحران و آشوب، دولت در اقدامی هماهنگ سهمیه آرد نانوایی‌ها را کاهش داد. در این میان عمال رضا خان چنین شهرت دادند که غله‌های انبار شده در انبار‌های دولت، تکافوی مصارف سال جاری را نخواهد داد و کشور با قحطی و گرسنگی حتمی و بی‌سابقه‌ای مواجه خواهد شد...». 

 شایعه سازی، تطمیع، تهدید و نهایتاً ضربه آخر

ماشین جنگ روانی، ترور، سیاه نمایی و قدرت طلبی رضاخان، با حمایت انگلستان و روشنفکران داخلی، هرروز به پیش می‌تاخت و اقبال شاه قاجار را تیره‌تر می‌کرد. در جبهه مخالف نیز اگرچه شخصیت‌هایی، چون شهید آیت‌الله مدرس و اقلیتی هم‌پیمان حضور داشتند، اما از پس این موج گسترده و قوی بر نمی‌آمدند. هم از این روی نهایتاً رضاخان و هم پیمانانش گام نهایی را برداشتند و با تصویب ماده واحده‌ای غیرقانونی در مجلس، سلطنت را از قجر‌ها ستاندند. جالب اینجاست که احمدشاه قاجار در این مقطع، در سفر اروپا به سر می‌برد! در مقالی بر تارنمای مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی می‌خوانیم:

«با تبلیغاتی که توسط عوامل رضاخان انجام گرفت بدبینی نسبت به احمد شاه فزونی یافت. هر چه مواضع رضاخان مستحکم‌تر می‌شد، تبلیغ علیه احمد شاه نیز گسترده‌تر می‌گشت. آرام آرام و با برنامه قبلی، تلگراف‌هایی از سوی فرماندهان نظامی و حکام بعضی ایالات به مرکز مخابره شد که عدم صلاحیت شاه را در ادامه سلطنت تأکید می‌کردند و خواستار سلطنت رضاخان بودند. در کنار این تلاش‌های زیرکانه، در میان مردم چنین شایع کردند که احمدشاه ممکن است بدون توجه به زحمات و کوشش‌های رضاخان، درصدد خلع او از نخست‌وزیری برآید و بار دیگر اوضاع سامان یافته کشور را آشفته سازد. مردم که به شدت از تشدید هرج و مرج در کشور بیم داشتند به ادامه حکومت رضاخان تمایل نشان می‌دادند و به این ترتیب زمینه ذهنی بیشتری برای برکناری احمد شاه فراهم می‌شد. تبلیغات رضاخان و طرفدارانش علیه احمدشاه تا به آن اندازه بود که شخصیت‌هایی مانند مدرس نیز نتوانستند کاری در خنثی کردن آن انجام دهند. پس از آنکه عمال انگلیس اذهان مردم را به سود رضاخان آماده کردند، سرانجام در نهم آبان ۱۳۰۴ ماده واحده‌ای به صورت طرح تقدیم مجلس پنجم شد که در آن خلع قاجار از سطنت و سپردن حکومت موقت به رضاخان خواسته شده بود. این ماده واحده به پیشنهاد سید محمد تدین نایب رئیس مجلس مطرح شد. براساس این پیشنهاد، مسئولیت تعیین شکل حکومت آینده بر عهده مجلس مؤسسانی بود که باید بعداً تشکیل می‌شد. پیشنهاد تدین در همان روز طرح، با ۸۰ رأی مثبت از مجموع ۸۵ نماینده حاضر در مجلس به تصویب رسید و بدین ترتیب به حدود ۱۳۰سال حاکمیت سلسله قاجار بر ایران خاتمه داد. متن طرح قانونی انقراض قاجاریه به شرح زیر بود: مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت ایران، انقراض سلسله قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص رضاخان پهلوی واگذار می‌نماید. تعیین حکومت قطعی موکول به نظر مجلس مؤسسان است که برای تغییر مواد ۳۶ و ۳۷ و ۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی تشکیل می‌شود... بعد از تصویب طرح انقراض قاجاریه در مجلس، رضاخان سردار سپه با عنوان جدید والاحضرت اقدس، ریاست حکومت موقتی را تا تعیین تکلیف حکومت آینده ایران به دست گرفت. احمدشاه قاجار با صدور اعلامیه‌ای در پاریس، خلع خود را از سلطنت غیر قانونی اعلام کرد و خود را پادشاه قانونی مشروطه ایران خواند، اما رضاخان بی‌اعتنا به اعتراض پادشاه مخلوع، برادر و ولیعهد او محمدحسن میرزا را نیز به خفت از کشور اخراج کرد. روز پس از خلع احمدشاه از سلطنت، سفیر انگلستان نزد رضاخان رفت و طی یادداشتی از سوی دولت انگلستان، حکومت وی را به رسمیت شناخت. فردای همان روز نیز سفیر شوروی به دیدار رضاخان شتافت و به رسمیت شناختن حکومت او را، توسط دولت متبوعش اعلام کرد. با حمایت همه‌جانبه‌ای که از سوی دولت‌های بزرگ خارجی صورت گرفت، رضاخان در روز ۱۵ آذر ۱۳۰۴، مجلس مؤسسان را با نطق خود افتتاح کرد. این مجلس پس از شش روز بحث، رضاخان را به پادشاهی ایران انتخاب و سلطنت را در خانواده او موروثی اعلام کرد...». 

 اخراج تحقیرآمیز آخرین ولیعهد قاجار از ایران

پس از تصویب ماده واحده خلع احمدشاه قاجار در مجلس، رضاخان طی رفتاری که با ولیعهد وقت نشان داد، عملاً اثبات کرد که بر تخت سلطنت جلوس کرده است! وی با محاصره قصر محمدحسن میرزا، راپرت مراجعان وی را روزانه دریافت می‌نمود و به مرور، دامنه فشار بر وی را می‌افزود. وی نهایتاً به شکلی تحقیر آمیز به اخراج ولیعهد مبادرت کرد. حسین مکی در «تاریخ ۲۰ ساله ایران»، موضوع را به ترتیب پی آمده تشریح کرده است: 

«در روز نهم آبان ۱۳۰۴، محمدحسن میرزا ولیعهد قاجار، توسط فرماندار نظامی تهران از قصر اخراج شد و به شکل تحقیرآمیزی به خارج از کشور تبعید گردید. اخراج تحقیر‌آمیز محمد‌حسن میرزا ولیعهد رژیم قاجار توسط رضاخان در آبان ۱۳۰۴، آخرین پرده از سقوط مرحله به مرحله دودمانی است که یک قرن و نیم پیش از آن توسط آغامحمد‌خان قاجار در ایران پایه‌ریزی شده بود. محمد‌حسن میرزا در هفتم شهریور ۱۲۸۸ در سن ۹ سالگی و در شرایطی که برادرش احمد‌شاه هنوز به سن قانونی برای سلطنت نرسیده و کشور توسط نایب‌السلطنه اداره می‌شد، به ولیعهدی انتخاب شده بود. این انتصاب ۴۰ روز پس از خلع محمد‌علی شاه و جایگزینی احمد شاه پسر ۱۳ ساله‌اش به سلطنت صورت گرفت. محمد‌حسن میرزا تا زمان اخراج از ایران به مدت ۱۶ سال ولیعهد بود. اخراج وی در سن ۲۵ سالگی و در شرایطی به وقوع پیوست که برادرش در سفری بدون بازگشت در اروپا به سر می‌برد و وی قائم مقامی شاه جوان را، در ایران بر عهده داشت. این در زمانی بود که نزدیک به چهار سال ازکودتای رضاخان و دو سال از نخست‌وزیری وی می‌گذشت و احمدشاه آخرین پادشاه سلسله قاجار، از بیم رضاخان جرئت بازگشت به ایران را نداشت. محمد‌حسن میرزا از آذر ۱۳۰۲ که احمدشاه تحت فشار رضاخان تهران را به قصد اروپا ترک کرد، همواره تحت نظر مأموران شهربانی بود و همه روزه از ورود و خروج کسانی که به آنجا تردد می‌کردند، گزارش‌هایی تهیه می‌شد و از طریق محمد‌خان درگاهی رئیس شهربانی به اطلاع رضاخان می‌رسید. از روز هفتم آبان ۱۳۰۴ و در آستانه تشکیل نشست ویژه مجلس برای انقراض قاجاریه نیز بر تعداد پلیس‌های مخفی و حتی نظامیان در اطراف قصر افزوده شده بود. روز نهم آبان پس از تصویب لایحه انقراض سلسله قاجار و به محض آنکه شلیک چندین توپ، خلع این سلسله ۱۵۰ ساله را اعلام کرد، رفت و آمد به داخل قصر محمد‌حسن میرزا ممنوع شد! دو ساعت بعد عبدالله خان امیر‌طهماسبی فرماندار نظامی تهران - که سابقاً ریاست گارد سلطنتی احمد شاه را برعهده داشت - به اتفاق سرتیپ مرتضی خان یزدان پناه فرمانده لشکر مرکز و سرتیپ محمد‌خان درگاهی رئیس امنیه (شهربانی)، مأمور تحویل گرفتن قصر‌های قاجار و ابلاغ دستور اخراج ولیعهد، بالاترین مقام بازمانده قاجاری در ایران شدند...». 

 کلام آخر

آنچه مورد اشارت قرارگرفت به مفهوم تأیید کلیت کارنامه احمدشاه قاجار نیست. بزرگ‌ترین نقطه ضعف او، نوعی کرختی و بی‌عملی در قبال رویداد‌ها به شمار می‌رفت. همان خصلتی که وی را مغلوب انگلستان، رضاخان و ابواب جمعی وی ساخت. با این همه از این مهم نیز نمی‌توان چشم پوشید که عدم پذیرش قرارداد ۱۹۱۹ توسط شاه، انگلستان را از نامبرده ناامید ساخت و به اندیشه جانشین تراشی برایش انداخت.

منبع: روزنامه جوان

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: قاجار انگلیس احمد شاه قاجار محمد حسن میرزا احمد شاه قاجار احمدشاه قاجار محمدحسن میرزا قرارداد ۱۹۱۹ سلسله قاجار ماده واحده مهم ترین سال ها مهم تر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۱۶۱۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

داستان تیتراژ سریال«دلیران تنگستان»/ وقتی موسیقی ایرانی محترم است

دریافت 46 MB

خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی؛ کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش می‌کند با انتخاب عناصر، فرم‌ها و چینش‌ها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکته‌سنج، اندیشمندانه و حساب‌شده پیش روی مخاطبان قرار می‌گیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته می‌شود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور می‌کند.

آنچه بهانه‌ای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطره‌سازترین موسیقی‌های مربوط به برخی برنامه‌ها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آن‌ها برای ما در هر شرایطی می‌تواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطره‌بازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطره‌بازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهن‌مان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سال‌هایی که حال‌مان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.

«خاطره بازی تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که به‌صورت هفتگی می‌توانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آن را دنبال کنید.

در صدوچهاردهمین شماره از این روایت رسانه‌ای به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال ماندگار «دلیران تنگستان» به آهنگسازی احمد پژمان و همراهی علی رهبری رفتیم که در آن روزگار توانست ارایه دهنده گونه ای از موسیقی متن و تیتراژی در سریال های تلویزیونی باشد که به واسطه توانمندی های احمد پژمان در حوزه آهنگسازی و همچنین همراهی هنرمند دارای اعتباری چون علی رهبری می تواند همچنان به عنوان یک کارگاه آموزشی در حوزه آهنگسازی مورد توجه هنرجویان و علاقه مندان این حوزه قرار گیرد. مسیری که با همراهی تعدادی از نوازندگان حرفه ای و بومی منطقه جنوب به نوعی ساختارشکنی کرده و توانست قدرت و خلاقیت یک آهنگساز مستقل و درجه یک چون احمد پژمان را به مخاطبان معرفی کند.

سریال تلویزیونی «دلیران تنگستان» مجموعه ای تلویزیونی به نویسندگی و کارگردانی همایون شهنواز است که طی سال های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۲ ساخته و اولین بار در سال ۱۳۵۳ پیش روی مخاطبان قرار گرفت و بعدها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در همان سال های اولیه انقلاب مجددا به نمایش درآمد. مسیری که بعد از پخش سری اول آن نزدیک به بیست مرتبه در سال های مختلف از شبکه های تلویزیون پخش و موجب شد تا این سریال از حیث مرتبه تکرار پخش آن نیز جزو رکورداران محسوب شود.

محور داستانی سریال هم متمرکز بر معرفی رییس علی دلواری یکی مفاخر ملی ایران در دفاع از خاک میهن است؛ آن زمان که انگلیس به بهانه محاصره هرات، به جنوب ایران حمله کرد. در این مسیر شخصی به نام احمد تنگستانی از فعالان جنبش جنوب ایران در مقابل انگلیس به همراه ۳۰۰ نیروی دلاور، در قلعه ای ویران به دفاع از ایران می پردازند. البته در این مبارزه ۲ انگلیسی به دست مردم قطعه قطعه می شوند و دولت انگلیس به خونخواهی از آن ها از آب و خشکی به جنوب کشورمان حمله می کند. در این اثنا رییس علی دلواری مردم دلوار و تنگستان را مسلح و همراه با آن ها به دفاع از خاک میهن در مقابل تجاوز بیگانگان می پردازد.

مجموعه تلویزیونی «دلیران تنگستان» برداشتی آزاد از کتاب «دلیران تنگستانی» به نویسندگی محمدحسین رکن زاده آدمیت است که همایون شهنواز علاوه بر استفاده این منبع، از آثار پژوهشی و تاریخی دیگری برای نگارش فیلمنامه بهره مند شده بود. شرایطی که موجب شد این سریال ۲ بخش تاریخی دوره مبارزات احمد تنگستانی و مبارزه رییس علی دلواری را برای مخاطبان به تصویر بکشد. مسیری که به دلیل عدم استفاده از لهجه بومی برای گویش بازیگران و استفاده از دوبله در آن دوران موجب انتفاداتی هم شد اما یکی از منابعی است که توانست بخشی از یک دوره تاریخی ایران را به تصویر بکشد.

سریال «دلیران تنگستان» در چهارده قسمت طی ۲ سال ساخته شد و یک گروه ۵۰۰ نفری در بوشهر، تنگستان، اهرم، چغادک، تنگک، بندرسیراف، ده سولقان، شیراز و تهران پروژه را به سرانجام رساندند. پروژه ای که پخش آن در آن دوران به دلیل فقدان سیستم پخش رنگی به صورت سیاه و سفید پیش روی مخاطبان قرار گرفت.

محمود جوهری در نقش رییس علی دلواری، شهروز رامتین در خالو حسین دشتی، غلامحسین لطفی در نقش حاج یوسف، کاوه مخبری در نقش احمد تنگستانی، علی اکبر مهدوی فر در نقش باقرخان، منوچهر فرید در نقش موقرالدوله، اسماعیل داورفر در نقش سید محمدرضا کازرونی، هادی اسلامی در نقش نمازگزار، حمید طاعتی در نقش سید مهدی بهبهانی، کامران نوزاد در نقش شیخ حسین خان، نعمت الله گرجی در نقش دریابیگی، محمد ابهری در نقش میرزاعلی کازرونی، منوچهر آذر در نقش واسموس، قاسم سیف در نقش بالیوز، منوچهر حامدی در نقش سلطان اخگر و حسین محجوب در نقش سید محمد دکتر هنرمندانی بودند که در این اثر به عنوان بازیگر حضور داشتند.

اما از ارایه اطلاعات تاریخی و شناسنامه ای این اثر تاریخی که بگذریم، این موسیقی متن و تیتراژ سریال است که به دلیل حضور هنرمندان تمام عیاری چون احمد پژمان و علی رهبری به عنوان آهنگساز توانسته بر کیفیت موسیقایی اثر ارزش ۲ چندانی بخشیده و این موسیقی را تبدیل به خاطره ای ماندگار برای مخاطبانش کند. مسیری که به دلیل ساختار موسیقی تیتراژ چه به لحاظ بصری و چه موسیقایی اش می تواند به عنوان اثری پیشگام در حوزه موسیقی تیتراژها معرفی شود.

آن هنگام قبل از آغاز سریال و در تیتراژ که با ملودی ملهم از هم جواری سازهای جهانی و سازهای بومی ایران به ویژه منطقه جنوب تلفیق شده و به گوش شنیداری مخاطب می رسد، مجموعه تصاویری نیز در قالب انیمیشن به بیننده با مفهومی خاص ارایه می شود. نخل هایی که تبدیل به اسب سوارانی سلاح به دست می شوند و در قالب یک تایپوگرافی که در آن دوران خلاقیتی کم نظیر به حساب می آمد، سریال «دلیران تنگستان» به مخاطب معرفی می‌شود. تصاویری که با همراهی موسیقی حماسی طراحی شده توسط گروه آهنگسازی با نواهای محلی جنوب کشور به ویژه سنج و دمام توازن گوش نوازی را طراحی کردند که بی تردید در آن سال ها توانست به عنوان یکی از پیشگام ترین موسیقی تیتراژها معرفی شود.

حماسه حق پرست از فعالان موسیقی منطقه بوشهر چندی پیش درباره موسیقی تیتراژ سریال «دلیران تنگستان» گفته بود: از آن تک یاخته‌ای که در تیتراژ شروع می‌کند به رشد و تبدیل می‌شود به آن اسب‌سوار تنگستانی، شما ببینید آهنگساز به چه شکل از آن بوق ماندگار استفاده کرده و بعد چه استفاده به جایی در ارکستراسیون و سازبندی از سنج انجام می دهد. این یعنی استادانه‌ترین وجه ممکن برای به‌کارگیری بوق و سنج و تمپویی که رفته رفته دمام را زیاد و این روند هم همراه با شروع سریال انجام می شود. به هر صورت یک سری عوامل دست به دست هم دادند تا توانستند یک موسیقی ماندگار بسازند. کما اینکه آقای شهنواز در موسیقی «شاه خاموش» هم به همین استقلال موسیقایی می‌رسد. ضمن اینکه احمد پژمان و علی رهبری وقتی کنار هم قرار گرفتند توانستند این موسیقی را خلق کنند.

این پژوهشگر و نوازنده موسیقی ایرانی در یادداشت دیگری که به همین مناسبت در رسانه ها منتشر کرد، نوشته بود: «همه بوشهر و بی شک کشور حتی، سریال جاودانه «دلیران تنگستان» ساخته همایون شهنواز را همواره و همیشه به خاطر دارند و هر بار که مجدداً این سریال پخش می شود، علاقه مندی به روایتِ تاریخی و بازیِ بازیگران تو را به تماشا وامی کشاند. در این بین اما موسیقی تیتراژ حکایت خود را دارد! صدای آغازین؛ بوق! کشش و امتداد! صفیر مبارزه و استقامتِ این اقلیم و جغرافیا! درآمیختگی کوبش! شروع و اوج! تو گویی تپش مردمان این خطه جنوبی است تا نبض تند خود به رخ استعمار بریتانیا بکشاند! اما عوامل و عناصر موسیقاییِ احمد پژمان چنان نقش تاثیرگذار خود را در ساختار و شاکله یک مجموعه تلویزیونی ایفا نموده چه اگر موسیقی سریال شنیده شود، ناخودآگاه ذهن مخاطب را به یاد «دلیران تنگستان» آورده که خود شاخصه یک اثر ماندگار هنری است که اندیشه و نگاه فنی به همراه خاطره سازی با گرایش مردم شناختی را درون خود جای داده است. شاهنامه خوانی و نوحه با صدای زنده یاد جهانبخش کردی زاده از دیگر موارد و انتخاب شایسته موسیقی سریال می باشد که با نگاه و روحیه جنوبی آهنگساز شاید البته بی ارتباط نباشد.»

هوشنگ جاوید از پژوهشگران صاحب نام موسیقی نواحی ایران هم چندی پیش بود که در یکی از گفت‌وگوهای رسانه ای خود درباره موسیقی تیتراژ سریال «دلیران تنگستان» گفته بود: من در شیراز از استاد احمد پژمان پرسیدم «شما که غرب درس خواندی، موسیقی غربی و ارکسترها را هم خوب می‌شناسی، چه شد که رفتی در تیتراژ سنج و دمام بوشهری را استفاده کردی؟». گفت «فکر نکن ساده بوده. برای من کلی سمفونی آوردند. تهیه‌کننده و حتی مدیر تلویزیون وقت گفتند که می‌خواهیم یک چیزی مثل این سمفونی‌ها باشد». واقعاً از بالا فشار بوده. گفت «ولی هرچه این‌ها را گوش کردم دیدم به درد نمی‌خورند. یک نفر یک نوار آورد، گفت این سنج و دمام خودمان است شاید به دردت بخورد. تا گوش کردم گفتم همینه. موسیقی روی این فیلم باید این باشد». تیتراژ سریال «دلیران تنگستان» که شروع می‌شود چقدر قشنگ است! خب این آدمی که خارج رفته بود نمی‌شد قبول کند چنان چیزی بسازد؟ واقعاً فکر و اندیشه و آن ایران‌دوستی و فهم بالایی که در استاد پژمان وجود دارد خیلی قشنگ تعهد ایرانی را نسبت به موسیقی نشان می‌دهد. این سریال هر جا برود موسیقی‌اش تأثیرگذار است. چون می‌دانند مال همان‌جاست و هویت دارد.

احمد پژمان که به دلیل خلق بسیاری از آثار ماندگار و دارای کیفیت در حوزه های آهنگسازی و پژوهش همواره به عنوان یکی از مهم ترین و جریان ساز ترین هنرمندان عرصه موسیقی ایران معرفی شده هم در یکی از معدود گفت‌وگوهایش بود که درباره ساختار موسیقایی آثارش توضیح داده بود: آهنگسازی که موسیقی میهن خود را نداند نمی تواند آهنگساز خوبی باشد و آهنگسازی عاریتی می شود که نظیرش در دنیا فراوان است و ارزشی هم ندارد. من همیشه به موسیقی ایرانی فکر می کنم، زیرا بنای موسیقی من ایرانی است؛ موتیف و بعضی تم‌ها ایرانی است، ولی هارمونی من صددرصد صدای ایرانی نمی دهد؛ چون خود هارمونی اساسا یک مقوله‌ غربی است و ارکستر هم طبعا صدای ایرانی ندارد؛ چراکه سازها ایرانی نیستند. اما همیشه کوشیده‌ام رنگ و حالت ایرانی را در آثار خود حفظ کنم و معتقدم آهنگسازان ما باید بیشتر به سنت‌های موسیقی خودمان متکی باشند و نباید به دنبال موتیف‌های غربی بروند.

وی درباره خلق موسیقی سریال «دلیران تنگستان» هم گفته بود: روی یک نوار سونی ۹۰ دقیقه‌ای روزانه سنج و دمام گوش می‌کردم، از این طریق با آقای کردی‌زاده آشنا می‌شوم و حاصل این ارتباط می‌شود ضبط موسیقی سریال «دلیران تنگستان» که با همراهی عده‌ای از اهالی بوشهر در رادیو و تلویزیون شیراز انجام شده است.

به هر ترتیب موسیقی متن و تیتراژ سریال «دلیران تنگستان» از جمله آثار موسیقایی است که توانسته بخشی از توانمندی های ۲ آهنگساز مطرح و جریان موسیقی کشورمان را به مخاطبان معرفی کند. مسیری که طی سال های اخیر اگرچه در حوزه کیفیت می تواند با دقت و تحلیل بیشتری مورد توجه قرار گیرد اما دربرگیرنده ابعاد مثبت و ارزشمندی است که توجه و عنایت بیشتر به بزرگان موسیقی این سرزمین را ۲ چندان می کند.

کد خبر 6088293 علیرضا سعیدی

دیگر خبرها

  • تحمیل فراقانونی کردن سلطنت در قانون اساسی
  • حمله مستقیم نظامی ایران به رژیم صهیونیستی یک شاهکار نظامی بود
  • مدیریت انقلاب اسلامی ایران، رژیم صهیونیستی را در جهان منزوی کرد
  • (ویدئو) تنها فیلم با صدای رضا شاه پهلوی بعد از ۹۰ سال؛ صدای واقعی رضاخان را بشنوید!
  • سیمینی که دانشور بود
  • جریمه تاوان گرانفروشی خودرو
  • خرافات عجیب ایرانیان دوران قاجار؛ از ناخن هدهد تا آش مخصوص شاه برای جلوگیری از وبا
  • داستان تیتراژ سریال دلیران تنگستان
  • داستان تیتراژ سریال«دلیران تنگستان»/ وقتی موسیقی ایرانی محترم است
  • خرافات عجیب ایرانیان دوران قاجار؛ از ناخن هدهد تا آش مخصوص شاه برای جلوگیری از وبا (+عکس)